x تبلیغات
اخبار مجالس و عروسی

سارقان اموال شهروندان مشهدی در تالارهای عروسی دستگیر شدند

 به گزارش خبرگزاری مهر، احمد نگهبان اظهار کرد: در پی دریافت مرجوعه قضائی مبنی بر سرقت از یک تالار عروسی در انتهای خیابان پنج تن تیمی از مأموران پاسگاه انتظامی هلالی رسیدگی به پرونده را در دستور کار خود قرار دادند.

 
فرمانده انتظامی مشهد افزود: در بررسی اظهارات مال باخته که خانمی جوان است مشخص شد برای مجلس عروسی یکی از بستگانش به تالاری دعوت شده و پس از اتمام مراسم متوجه می‌شود که کیف همراهش که در داخل آن گوشی تلفن همراه، کارت بانکی و یک دستگاه تجهیزات مرتبط با سمعک گوش که حدود ۴۰۰ میلیون تومان ارزش داشته به سرقت رفته است.
 
وی گفت: تحقیقات پلیس در این رابطه ادامه داشت که ۲ شکایت مشابه دیگر در کمتر از ۳ روز با موضوع سرقت کیف زنانه حاوی گوشی تلفن همراه و طلا و لباس‌های مجلسی از تالارهای محدوده خیابان ستایش به پاسگاه انتظامی هلالی ارجاع شد.
 
نگهبان گفت: مأموران پاسگاه انتظامی هلالی با توجه به افزایش سرقت‌های مشابه بلافاصله اقدامات میدانی خود را آغاز و به سرنخ‌های از ترددهای مشکوک سرنشینان یک دستگاه سواری پیکان در تالارهای مورد دستبرد دست یافتند.
 
بیشتر بخوانید : تشریفات حرفه ای عروسی
 
فرمانده انتظامی مشهد تصریح کرد: تحقیقات برای شناسایی و دستگیری مالک خودرو ادامه داشت تا این یکی از متصدیان تالارهای موردنظر طی تماس با پاسگاه درگیری ۲ مهمان ناخوانده با صاحب مجلس را گزارش و بلافاصله تیمی از پاسگاه هلالی به محل اعزام شدند.
 
وی اظهار کرد: در بررسی‌های مأموران انتظامی در محل مشخص شد زنی حدوداً ۳۸ ساله به همراه دختر ۱۹ ساله در حال ورود به تالار بودند که صاحب مجلس به آن‌ها مظنون و در پرسش از آن‌ها که به دعوت چه کسی به این مجلس آمدند درگیری لفظی پیدا می‌کنند.
 
نگهبان افزود: با هوشیاری مأموران انتظامی از ۲ مهمان ناخوانده در خصوص دیگر اعضای خانواده سوال می‌شود که معلوم می‌شود پدر به همراه ۲ پسرش نیز در قسمت مردانه می‌باشند که بلافاصله آن‌ها نیز دستگیر و خودرو پیکان نیز در بین خودروهای پارک شده در پارکینگ تالار شناسایی و در بازرسی از صندوق عقب خودرو ۴ عدد کیف بزرگ زنانه حاوی مدارک هویتی، کارت‌های بانکی و لباس‌های مجلسی کشف شد.
 
فرمانده انتظامی مشهد تصریح کرد: مهمانان ناخوانده و شیک پوش پس از انتقال به مقر انتظامی و مواجهه با تصاویر ضبط شده دوربین‌های مداربسته ورودی تالارها و لباس‌ها و مدارک کشف شده در صندوق عقب خودرو پیکان به ۲۵ فقره سرقت از مهمانان مجالس عروسی اعتراف کردند.
 
وی خاطرنشان کرد: در ادامه این عملیات مأموران انتظامی با هماهنگی مقام قضائی در بازرسی از مخفیگاه متهمان ۱۲ کیف بزرگ زنانه تعداد زیادی مدارک شامل؛ کارت ملی، کارت عابر بانک، دفترچه خدمات درمانی، مدارک خودرو و سمعک سرقت شده موردنظر را کشف کردند.
 
نگهبان افزود: تحقیقات از متهمان برای کشف دیگر سرقت‌های احتمالی و شناسایی و دستگیری افراد مالخر ادامه دارد.

انتقام سیاه داماد از عروسی که وسط مراسم خیانت کرد !

 به گزارش رکنا، شاید یکی از عجیب ترین خواستگاری های امسال، خواستگاری باشد که داماد از شدت عشق نتوانست خشم خود را کنترل کند و به شکل جنجالی خبرساز شد؛ خواستگاری که ماجرایش را در این بخش خواهید خواند.

 

بیشتر بخوانید : زیباترین باغ تالار تهران

 

تصویری ناراحت کننده از دختر جوان هندی که توسط یک پسر قوی هیکل به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، به سرعت در فضای مجازی منتشر شد. مرد جوان که در واقع خواستگار این دختر بوده، به شکل وحشیانه ای او را کتک می زند و تصاویر این درگیری به صورت مخفیانه توسط یک رهگذر ثبت و تحویل پلیس داده شد.

 

پلیس ماجرا را پیگیری کرده و داستان را شفاف سازی کرد. از قرار معلوم شب قبل از درگیری ، پسر جوان به همراه خانواده اش به خواستگاری دختر مورد نظر رفته و به شکل غیرمنتظره ای با جواب منفی مواجه شده بودند.

 

پسر جوان که از مدتی قبل با دختر مورد علاقه اش ارتباط داشته و از او برای ازدواج، پاسخ مثبت هم گرفته بود، تصور نمیکرد در شب خواستگاری نظر دختر تغییر کرده و به او جواب رد بدهد؛ برای همین این موضوع برایش قابل تحمل نبود و فردای آن روز در مسیر عبور دختر، جایی خارج از روستا منتظر ماند تا بدقولی او را تلافی کند.

 

دختر بینوا بی خبر از همه جا در حال عبور از مسیر خارج روستا بود که ناگهان، خواستگار عصبانی اش به او حمله ور شده و به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار داد. این صحنه ها که مخفیانه فیلمبرداری میشد، خواستگار عصبی را به دام پلیس انداخت.

عکس لباس عروس هانیه توسلی در اولین ازدواجش !

«قورمه» خوراکی معروف ترکمن های راز و جرگلان

 ایسنا/خراسان شمالی آداب، رسوم و فرهنگ هر ملت سرشار از بزرگی و ظرافت‌های خاصی است. این فرهنگ در بطن خود دارای خرده‌فرهنگ‌هایی است که شالوده و اساس فرهنگ آن ملت را پی‌ریزی می‌کند. آیین‌های عروسی، جشن‌های اعیاد، برداشت محصول، نام‌گذاری، عزا، باران خواهی و… آیینه تمام نمایی است که فرهنگ هر قوم و ملتی را برای ما بازخوانی می‌کند.

 
ترکمن‌ها، کرمانج‌ها، ترک‌ها، تات‌ها و بلوچ ها در روز عید قربان با پوشیدن لباس‌های محلی جلوه‌ای ویژه به این روز می‌دهند و قربانی کردن که در میان غالب خانواده‌های این استان مرسوم است؛ از مدت‌ها پیش بره، گوسفند، گاو، شتر و یا خروسی را برای قربانی کردن انتخاب و پروار می‌کنند تا در این روز ذبح کنند.
 
پختن قورمه با آداب خاصی همراه است و این خوراک، رسمی بود برای درست‌کردن یکی از اجزای سفره عید قربان و به دلیل اینکه عید سعید قربان در میان مسلمانان و به‌ویژه ترکمن‌های منطقه خراسان شمالی نوعی تبرک است، دیگران را برای خوردن آن دعوت می‌کنند و از وجود مهمان در منازلشان بسیار لذت می‌برند.
 
پخت قورمه در تمامی شهرستان‌های خراسان شمالی نیز رایج است؛ به‌گونه‌ای که مواد اولیه قورمه در همه‌جا یکسان است و فقط بر اساس سلیقه از مواد افزودنی استفاده می‌کنند و معمولاً در طول سال هر خانواده به‌تنهایی و یا با کمک تعدادی از خانواده‌های فامیل اقدام به تهیه قورمه می‌کند.
 
تهیه‌ قورمه فعالیتی زمان بر است. به‌این‌ترتیب که ممکن است فرآیند تولید قورمه، چندین ساعت به طول انجامد.
 
به گزارش ایسنا، بنا به اعتقاد ترکمن‌ها، باوجود این که سه روز برای ذبح قربانی فرصت وجود دارد، بهترین روز برای این کار روز عید است. ترکمن‌ها برای قربانی کردن، از بین گوسفند، گاو، بز و شتر بهترین و سالم‌ترین حیوان را انتخاب کرده و معتقدند گوسفند باید یک‌ساله و نر و ترجیحاً با پوست سفید باشد. اقوام ترکمن، قربانی را برای خانواده‌ای که دارای استطاعت مالی فراوانی باشد، واجب شمرده و براین‌اساس گاهی در برخی از خانواده‌ها ذبح قربانی به شماره اعضای خانواده انجام می‌شود.
 
زن و شوهری که ازدواج کرده‌اند، شوهر حتماً باید قربانی کند اگر زن نیز طلا داشته باشد که از آن هیچ استفاده‌ای نکرده باشد یا پولی بیش از نیاز داشته باشد باید قربانی کند.
 
 
 
همچنین در میان قوم ترکمن برای پدر و مادرانی که از دنیا رفته‌اند باید به اسم آنان نیز تا سه سال قربانی صورت گیرد.
 
برای ذبح گوسفند، کسی که قربانی را ذبح می‌کند از فردی که قربانی به او تعلق دارد می‌پرسد آیا راضی هستی این گوسفند را ذبح نمایم! او رضایت خود را اعلام می‌کند و به‌این‌ترتیب گوسفند قربانی می‌شود. برای هر ۷ نفر یک گاو قربانی می‌شود، قبل از ذبح دعای مخصوص خوانده شده و ذبح کننده از هر ۷ نفر رضایت می‌طلبد تا قربانی انجام گیرد، سپس گوشت گاو به ۷ قسمت تقسیم و در ۷ سبد جداگانه گذاشته می‌شود تا بر اساس قرعه، سبد هر شخص مشخص شود.
 
پس از قربانی، گوشت را بر سه قسمت تقسیم می‌کنند که یک قسمت را بین خود و اعضای خانواده‌هایشان، یک قسمت دیگر بین فقرا و نیازمندان و قسمت دیگری را برای دعوت از ریش‌سفیدان و علمای این منطقه و دادن قورمه به آن‌ها اختصاص می دهند و خواستار خواندن دعا برای مرده‌هایشان و بازماندگانشان می‌شوند.
 
در عید قربان هر خانواده در این منطقه برای فرزندان خود پوشاکی می‌گیرد و به قول ترکمن‌ها قبل از پوشیدن لباس‌های تمیز در استحمام کردن باید کلمه «قوربان شور» را گفت. چرا که ترکمن‌ها معتقد هستند با گفتن این کلمه عید قربان، عید پربرکتی برای خود و خانواده‌هایشان خواهد بود.
 
ترکمن‌ها همچنین در روز عید قربان قورمه شوری از گوشت قربانی تهیه می‌کنند که با آن مهمانان خود را پذیرایی می‌کنند. دلیل شوری قورمه دوری از چشم‌شور است که در زمان خوردن این غذا از خدا می‌خواهند تا خانواده آنان را از آسیب‌های چشم‌زخم برکنار دارد. این خوراکی که بعد از قربانی کردن دام‌ها با گوشت‌های قربانی شده تهیه می‌شود از خوراکی‌های خوشمزه و معروف ترکمن‌ها به‌حساب می‌آید.
 
پخت قورمه
 
ابتدا دیگ مسی (غازان) در اجاق کاهگلی قرار می‌گیرد و زن خانه باتوجه‌به تجربه خود، کار پخت را آغاز می‌کند.
 
پس از ذبح دام، ابتدا گوشت گوسفند را از استخوان جدا نموده، به قطعه‌های کوچک (حدود ۵۰ گرم) خرد می‌کنند. چربی‌های لاشه را نیز جدا کرده و خرد می‌نمایند.
 
برای پخت این خوراکی ابتدا در داخل دیگ مخصوص و یا قابلمه چربی جدا شده از گوشت را ریخته و مقداری آب درون دیگ اضافه می‌کنند و بعد از اینکه روغن کمی حالت آبکی پیدا کرد، گوشت تکه‌تکه شده اضافه می‌شود و سپس آب که روی آن را بپوشاند ریخته می‌شود و نمک نیز اضافه می‌گردد و بعد از جوشیدن یک الی یک و نیم ساعته، بستگی به نوع دام و سن‌وسال آن‌ها نیز دارد که چه زمانی به‌خوبی برسد.
 
آب اضافه شده که ته کشید وقت زیاد هم زدن آن می‌رسد تا همه گوشت‌ها با روغن داخلش سرخ و به‌خوبی پخته شود؛ باید در زمان پخت، آبی در داخل نمانده باشد که بعدها باعث فاسد شدن قورمه می‌شود و همچنین سرخ کردن زیاد با روغن نیز باعث سفت شدن قورمه می‌شود.
 
 
نگهداری قورمه
 
 
در زمان ذبح گوسفند، شکمبه گوسفند را نیز پاک‌کرده و تمام پرزهای آن را می‌تراشند. به‌طوری‌که شکمبه به‌صورت کیسه‌ای با جدار بسیار نازک درمی‌آید. موقع پاک‌کردن شکمبه باید کاملاً مواظب بود که سوراخ نشود. شکمبه را همانند بادکنک بادکرده و درب آن را می‌بندند تا خشک شود. گوشت پخته شده را با تمام چربی و روغن‌هایی که اطرافش را گرفته به درون شکمبه‌ای که قبلاً تمیز و خشک کرده‌اند ریخته، درب آن را می‌بندند تا سرد شود. چربی‌های مزبور تمام منافذ گوشت را مسدود نموده و از ورود هوا به داخل آن جلوگیری می‌کند. در این حالت قورمه را در جای خنک نگهداری می‌کنند. نکته جالب‌توجه این است که گنجایش شکمبه هر گوسفند دقیقاً به‌اندازه گوشت قورمه شده همان گوسفند است.
 
برخی از مردم نیز بر این باورند اگر خون قربانی را بر تنه درختانی که میوه کمتری دارند بزنند محصول آن درخت در سال آینده پربارتر خواهد بود، اما، در میان اقوام اهل تسنن، این آیین با جلوه‌ای خاص و بسیار باشکوه‌تر برگزار می‌شود.
 
ترکمن‌ها قورمه را کمی شور درست می‌کنند و اتفاقاً این خوراکی را همین شور بودنش خوشمزه می‌کند. همچنین اگر بعد از پذیرایی از مهمان اضافه ماند، بتوان در روزهای آینده نیز آن را استفاده کرد. شور درست‌کردن قورمه به ماندگاری آن نیز کمک می‌کند. آن‌ها معتقدند، قورمه شور اثر چشم‌زخم و یا چشم‌شور را از بین می‌برد و آنان را از آسیب چشم‌زخم دور نگاه می‌دارد و از ظرفی، خوردن آن سبب قوت بدن می‌شود.
 
تاریخچه
 
تهیه قورمه و نگهداری آن به مدت طولانی را می‌توان یکی از قدیمی‌ترین خوراک های گوشت نامید که توسط بشر تولید شده است. آریایی‌ها اولین کسانی بودند که گوشت را سرخ‌کرده و از چربی به‌عنوان یک قشر پوشاننده برای نگهداری آن استفاده می‌کردند. این کنسرو سنتی یکی از غذاهای مقوی عشایر کوچ رو است که قورمه در شرایط و مواقع مختلفی تهیه می‌شد.

داماد برای غافلگیری در مراسم عروسی با تابوت به جشن آمد

 آفتاب‌‌نیوز :

یک داماد آمریکایی برای اینکه شکل غافلگیرکننده‌ای به مراسم عروسی‌اش بدهد با تابوت و نعش‌کش در مراسم عروسی‌اش حاضر شد.
 
روزنامه انگلیسی دیلی‌استار در خبری نوشت: یک داماد آمریکایی بعد از آنکه تصاویری از نحوه حضور غیرعادی‌اش در مراسم عروسی در یکی از شبکه‌های مجازی منتشر کرد، به شدت مورد انتقاد کاربران قرار گرفت.
 
به گزارش روزنامه انگلیسی دیلی‌استار، عروسی این فرد چیزی شبیه به یک تشییع جنازه بود که در فضای باز برگزار شد.
 
بیشتر بخوانید : هدف از مراسم عروسی چیست

در این مراسم خودرو نعش‌کش به نزدیکی محل برگزاری مراسم عروسی رسیدند و چند نفر از دوستان داماد تابوت سیاه‌رنگ را خارج کردند و با صدای موسیقی آن را تا نزدیکی محل حضور عروس بردند، این در حالی است که تعجب و شگفتی در چهره بسیاری از مهمانان کاملاً مشهود بود، بعد از آن هم داماد از داخل تابوت خارج شد و هدایای خود را به عروس داد.
 
با وجود آنکه این ویدئو بیش از 6.8 میلیون بازدیدکننده داشته اما به نوشته دیلی‌استار، بسیاری از کاربران از این‌ ‌ایده انتقاد و آن را بی‌احترامی به مراسم عروسی عنوان کردند.

وقتی خواهر شهید مدافع امنیت شادی عروسی‌اش را با مردم شریک شد!

 فارس - گروه زندگی: این اولین باری است که پس از شهادت بردارش خنده روی لب‌های زینب می‌آید. «زینب امیراحمدی» را می‌گویم خواهر شهید مدافع امنیت« سلمان امیراحمدی»! هم او و هم برادر شهید عجمیان درگیر و دار مراسم عروسی‌شان بودند که خبر آوردند پاره‌های تن‌شان، برادران‌شان در جریان اغتشاشات به دست آشوبگران به شهادت رسیدند. خیال عروسی و مراسم را کسی دیگر نداشت. لباس سفید از تن درآوردند و رخت عزا به تن کردند. هرچند شهادت غم ندارد و افتخار است اما داغ جوان دیدن هم حرف کمی نیست! همین شد که دختران انقلاب برای ادای دین به شهدا آستین بالا زدند و به مناسب میلاد حضرت زهرا سلام‌الله علیها جشنی را برای برادر شهید عجمیان و همسرش وخواهر شهید امیراحمدی و همسرش تدارک دیدند. جشنی که سراسر نگاه و لطف خود شهدا بود! 

 
 
 
ساقدوش‌های کوچک عروس و داماد! 
 
مهمان‌های این مراسم با عروسی‌های دیگر فرق دارند. همه دعوت شده خود شهدا هستند. هرکه ارادتی به شهدا دارد خودش را رسانده تا گوشه‌ای از این محفل را بگیرد و در شادی این دو خانواده‌ شریک باشد. روشنی و نور این جمعیت هم به حضور خانواده شهداست خانواده‌هایی که عکس شهیدشان را در دست گرفته‌اند و آمده‌اند تا دعای خیرشان را بدرقه زندگی این دو عروس و داماد کنند. هنوز خبری از عروس و دامادها  نیست. مهمان‌ها تقریبا همه آمده‌اند و دهه هشتادی‌ها از همه بیشتر. مولودی‌خوان از حضرت زهرا سلام‌الله علیها می‌خواند و خانم‌ها کل می‌کشند و میان جمعیت پرچم‌های سبز یا زهرا تکان می‌خورد. راستی مهمان‌های این مراسم همه خانم‌ها هستند.
 
چشمم می‌خورد به دوقلوهای شهید «محمدپورهنگ»! فاطمه و ریحانه. بی‌هوا لبخند می‌آید سراغ صورتم. چادر سفید گل‌داری به سر کرده‌اند و سبدهای پر از نقل را به دست گرفته‌اند. صورت کوچک‌ و معصوم‌شان میان آن چادرهای گلدار به فرشته‌ها می‌ماند. نمی‌شود مهمان این عروسی شد و فرصت هم‌کلامی را با این ساقدوش‌های کوچک از دست داد.جایی کنارشان می‌‍نشینم و می‌پرسم خوش می‌گذره دخترها؟! هر دویشان با هم جواب می‌دهند. گوش تیز می‌کنم که میان آن شلوغی صدایشان را بشنوم:« خیلی... از همه‌ی عروسی‌ها بیشتر. چون قراره ما روی سر عروس و داماد نقل بپاشیم». ریحانه نگاه می‌کند سمت در و چشم‌هایش منتظر عروس و داماد است اما فاطمه با شیرین زبانی‌ می‌گوید:« من برای عروس و داماد دعا کردم گفتم خدایا خوشبخت باشند». فکر می‌کنم چه خوش بخت‌است عروسی که دست‌های کوچک و دل پاک ریحانه و فاطمه برایش دعا کند. 
 
 
 
دوست داشتم حالا که پدرم نیست برادرم باشد! 
 
«ماشین عروس رسیده»! این نوید را دختران انقلاب آرام در گوش هم زمزمه می‌کنند. با چند نفر از خادم‌‍ ها  خودم را می‌رسانم به عروس و داماد. زینب چادر عروس صورتی رنگی روی سرش انداخته و عکس برادران شهیدش را به دست گرفته. سلام و احوالپرسی گرمی با ما می‌کند. نزدیک‌تر که می‌آید تازه آن قاب عکس توی دستش را می‌توانم ببینم. عکس سه شهید کنار هم که پدر و دو برادرانش هستند. مثل دختری که تمام دارایی‌اش را به دست گرفته زینب حاضر نیست قاب عکس را از خودش جدا کند. خادم‌ها او و همسرش را راهنمایی می‌کنند داخل اتاقی. من هم پشت سرشان می‌روم. برادر شهید عجمیان و همسرش انگار زودتر رسیده‌اند. تبریک می‌گویم. عروس‌خانم چادر سفیدش را روی سرش مرتب می‌کند. چشم می‌دوزد به گل‌های قالی و زیرلب تشکر می‌کند. چشم‌هایش غم دارد. چشم‌های همسرش هم همینطور. اما شهید عجمیان از پس قاب، لبخند می‌زند.
 
برای هم‌صحبتی، پاهایم نمی‌رود سمت برادر شهید عجمیان و همسرش. حس می‌کنم حرف از هر کجا که شروع شود آخرش ختم می‌شود به اشک. نمی‌خواهم صحبت از روح‌الله دوباره چشم‌هایشان را تر کند. می‌نشینم پیش زینب و  او از آخرین دیدار با برادر می‌گوید:«جلسات آشنایی بود. همسرم تماس گرفت و قرار شد برویم امام‌زاده صالح. داداش سلمان گفت دلش هوای زیارت کرده. همه با هم رفتیم. وقتی رسیدیم از من جدا شدند و گفتند تو تنها برو. آخرشب بود که آمدند دنبالم. داداش سلمان کلی آن شب با من شوخی کرد. از آقا رضا خیلی خوشش آمده بود می‌گفت همین که اخلاق خوبی دارد و پسر با ایمانی است همین کافی است بقیه چیزها خودش جور می‌شود. آن شب آخرین دیدار من و برادرم بود. فردا خبر شهادتش را آوردند». چشم‌هایش پر می‌شود از اشک. کلمات آخر را آرام ادا می‌کند که بغضش نشکند. می‌گوید:« دلم می‌خواست حالا که پدرم نیست حداقل سلمان در عروسی‌ام باشد اما...» 
 
 
 
احساس کردم برادرهایم آمده بودند!
 
یکی از خادم‌ها دو دسته گل سفید می‌آورد و می‌دهد به دست عروس‌خانم‌ها. عطر خوش نرگس می‌پیچد بین‌مان. دختران انقلاب می‌آیند به استقبال عروس و دامادها تا راهی مراسم شوند. خودم را زودتر می‌رسانم داخل. صدای هلهله بلند است. مولودی‌خوان همچنان ذکر حضرت زهرا را به لب دارد. ساقدوش‌های کوچک عروس و داماد با سبد‌های نقل کنار در ایستاده‌اند. مهمان‌ها سنگ تمام گذاشته‌اند.عروس و داماد که می‌آیند برخی دست می‌زنند و کل می‌کشند. بعضی‌ها هم با نقل و گل به استقبال‌شان می‌آیند. همه لبخند به لب‌دارد مثل قاب عکس شهدا که مهمان‌های ویژه‌ این مراسم‌اند؛ حتی خانواده عجمیان هم حالا صورت‌شان به لبخند گشوده شده. 
خواهران شهدا تور سفیدی را روی سر عروس و داماد می‌گیرند و یکی از همسران شهدا بالای سرشان مشغول قند سابیدن است. عاقد آمده برای خواندن خطبه این دو زوج. زینب قرآن را گشوده و زیرلب زمزمه می‌کند. بله را که قرار است بگوید. چشم می‌دوزد به عکس برادرانش به عکس پدرش و به جای خالی‌شان. اشک از گوشه چشمش سر می‌خورد و می‌گوید:« با اجازه امام زمان و پدر و برادران شهیدم بله!» صدایش می‌لرزد دل ما هم همینطور! 
خطبه این بار برای برادر شهید عجمیان و همسرش جاری می‌شود. مهمان‌ها عروس را می‌فرستند دنبال گل و گلاب و دست آخر بله را می‌گیرند. حواسم به عمه شهید است. چین و چروک نشسته روی دست‌هایش اما عکس بزرگی از روح‌الله را به دست گرفته و نشسته نزدیک عروس و داماد. هر دویشان را می‌بوسد و تبریک می‌گوید. لبخند نشسته روی لبش اما تا نگاهش می‌افتد به عکس روح‌الله بغضش بی‌هوا می‌شکند خیال می‌کنم. فکرش رفته باشد به دامادی روح‌الله به اینکه آرزو داشته او را در لباس دامادی ببیند و... پیش خودم می‌گویم خوب شد مادر روح‌الله اینجا نیامد وگرنه چه کسی می‌خواست دلش را آرام کند؟!
مهمان‌ها یکی یکی برای عرض تبریک می‌آیند. می‌روم کنار زینب. می‌گوید:« احساس کردم داداش سلمان و داداش روح‌الله و بابا اینجا بودند. درست کنارم!» 
 
 
 
دختری که عروسکش را کادو آورده بود!
 
 دختر کوچکی چادرم را می‌کشد.« این رو  می‌خوام بدم به عروس!» یک جعبه کوچکش گرفته دستش و با چشم‌هایش زل زده به من. می‌گویم:«شما چرا زحمت کشیدی خانم کوچولو!» نمی‌دانم معنی حرفم را متوجه شده با نه جواب می‌دهد:« قشنگ‌‍ترین عروسک منه برای عروس آوردم آخه دلم می‌خواست کادو بدم یک کادو که خودم بدم نه مامانم!» 
 
 
 
همه‌چیز را خود شهدا آماده کردند! 
 
صدای اذان مغرب بلند می‌شود مهمان‌ها یکی یکی می‌روند. اما قبل از رفتن هر کدام از سفره عقد چیزی را به تبرکی می‌برند یکی یک شاخه گل، یکی چند شکلات و... عروس و داماد می‌ایستند به نماز.
 
من هم چند کلامی را مهمان «بهاره جنگروی»مسئول مجموعه مردمی دختران انقلاب می‌شوم می‌گوید:« شنیده بودیم شهید سلمان آرزوی دیدن عروسی خواهرشان را داشتند مادرشان می‌گفتند این روزهای آخر قبل از شهادت همش در تلاش برای برگزاری عروسی خواهرشان بودند. یکی از دوستان هم خواب شهید عجمیان را دید. از آن طریق بود که فهمیدیم برادر شهید عجمیان هم قبل از شهادت ایشان،درگیر و دار مراسم عروسی‌‌اش بوده. برای اینکه هم دل شهدا و هم خانواده‌هایشان را شاد کنیم و به برکت حضرت زهرا(س) جشن‌ میلاد ایشان را به نام شهدا گره بزنیم. قرار شد مراسم عروسی مردمی‌ای برای این دو زوج عزیز بگیریم. باورتان نمی‌شود همه این مراسم عنایت خود شهدا بود و ما دخالتی نداشتیم!» 
 
 
از عنایت‌ها می‌پرسم. از این که می‌گوید همه‌چیز را خود شهدا آماده کرده‌اند و او به گفتن کوچک‌ترین‌شان بسنده می‌کند:« خیلی اتفاقات بزرگی افتاد که مراسم به این خوبی پیش برود. همه را هم خودشان سر راهمان قرار دادند و چیدند شهدا حواسشان به جزئیات مراسم هم بود. آنقدر که چند وقت پیش من و یکی از خادم‌ها سوار تاکسی شده بودیم و بین راه حرف‌مان به سمت مراسم کشید. داشتیم برنامه‌ریزی می‌کردیم که آقای راننده گفتند هزینه رفت و آمد خانواده شهدا را حساب نکنید. همش را خودم انجام می‌دهم!» 
 
 
 
همه رفته‌اند من هم خداحافظی می‌کنم. قبل از رفتن می‌شنوم که مادر شهید« سلمان یاراحمدی» دست به دعا برمی‌دارد و برای همه مهمان‌ها دعا می‌کند. با همان لحن مادرانه‌اش می‌گوید:« خدا خیرتان بدهد. انشالله هرچه می‌خواهید خدا نصیب‌تان کند. بعد از شهادت سلمان این اولین باری است که لبخند بر لب زینب می‌آید».

برگزاری جشن بزرگ ولادت حضرت فاطمه الزهرا ( س) در خانی آبادنو

 به گزارش خبرنگار تهران پرس، روز پنجشنبه ۲۲ دی ماه ۱۴۰۱ همزمان با ولادت ریحانه‌ی پیامبر(ص) در منطقه ۱۹  جشن میلاد دخت مکرم نبی اکرم حضرت زهرا(سلام الله علیها )  به همت بسیجیان ناحیه مقاومت بسیج ابوذر در سالن همایشات دانشگاه شریعتی محله خانی آبادنو منطقه ۱۹ تهران برگزار گردید.

بیشتر بخوانید : تشریفات مجالس شرق تهران

ممنوعیت ورود زنان به این روستا در ایران !

رکنا - طالقان یکی از مناطق ییلاقی و زیبایی است که در تقسیم‌بندی‌های جغرافیایی جزئی از استان البرز محسوب می‌شود. طالقان به واسطه جاذبه‌های طبیعی و گونه‌‌های متنوع گیاهی و زیستگاه حیات‌وحش یکی از قطب‌های گردشگری پرجاذبه است. یکی از روستاهای عجیب این منطقه، روستای ایستا است که امروز به معرفی آن می‌پردازیم.

 
جالب است بدانید، این روستا به ایستگاه توقف تکنولوژی معروف است. در کوچه‌های این روستا اثری از رد پای خودروها دیده نمی‌شود. مردم روستا، زندگی و آداب و رسوم گذشته را همچنان حفظ کرده‌اند.
 
روستای ایستا در شهرستان طالقان یکی از رمزآلودترین مکان‌هایی است که در استان البرز قرار دارد و در آن سبکی از زندگی قاجار و دور از مدرنیته را از بدو ورودتان مشاهده خواهید کرد. جالب است بدانید که در همین روستا گران‌ترین اسب‌ها هم پرورش داده می‌شوند.
 
جمعیت روستای ایستا به نسبت سایر روستاهایی که در طالقان وجود دارد بسیار کمتر است به‌قدری که بسیاری از افراد بر این عقیده‌اند که این روستا کم جمعیت‌ترین روستا در کشور است.
 
خصوصیات عجیب روستای ایستا در شهر طالقان
زمانی که وارد این روستا می‌شوید هیچ نشانی از عبور خودروها را در آن مشاهده نخواهید کرد. مردم روستای ایستا آن‌چنان بر روی رعایت آداب و رسوم گذشته خود پافشاری می‌کنند که ممکن است برای بازدیدکنندگان این امر بسیار عجیب باشد. در این روستا تکنولوژی معنا و مفهومی ندارد و اهالی آن حتی از تلویزیون هم استفاده نمی‌‌کنند.
 
این افراد عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن تولد، سالگرد ازدواج و… برای آنان مفهومی ندارد. با شرط این‌که زنی به روستای آن‌ها وارد نشود، افرادی مهمان‌نواز نیز محسوب می‌شوند. به عبارت دیگر می‌توان گفت که ورود زنان به روستای ایستا ممنوع است!
 
از دیگر ویژگی‌های عجیبی که درمورد اهالی روستای ایستا در شهر طالقان می‌توان اشاره کرد این است که اهالی آن شناسنامه ندارند و هیچ‌گونه خدمات دولتی دریافت نمی‌کنند. آن‌ها بدون آب لوله‌کشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین‌آلات، وسایل‌ارتباطی و… زندگی خود را می‌‌گذرانند.
 
 

 

حضور سرزده رهبر انقلاب و حاج قاسم سلیمانی در مراسم بله‌برون!

 به گزارش برنا؛ سال ۱۳۸۴ مقام معظم رهبری به استان کرمان سفر کردند. ایشان تاکید داشت حاج قاسم در این دیدارها همراه ایشان حضور داشته باشد. در سفرهایی که حضرت آقا به استان‌ها داشتند، برنامه طوری ترتیب داده شد تا ایشان با چند خانواده شهید دیدار کنند. از طرفی به دلیل رعایت مسائل امنیتی، این دیدارها به اطلاع خانواده‌ها نمی‌رسید و ۱۵ دقیقه قبل از ورود ایشان خانواده‌ها مطلع می‌شدند.

یکی از این دیدارهایی که در آن سفر تدارک دیده شد، دیدار با خانواده یکی از فرماندهان گردان‌های شهید لشکر ۴۱ ثارالله بود. طبق روال، آن خانواده دقایقی قبل از حضور حضرت آقا خبردار شدند. اما وقتی وارد مجلس شدیم، دیدیم جمعیت حاضر بیش از حد انتظار است. تصورمان این بود که خانواده شهید خیلی سریع حضور حضرت آقا را به بستگان اطلاع داده است و آنها هم فوری خودشان را رسانده‌اند، اما اشتباه می‌کردیم.

دلیل حضور بستگان مراسم «بله برون» دختر همان شهید با فرزند یکی دیگر از شهدای لشکر ثارالله علیه‌السلام بود. آن شب یکی از اعضای خانواده شهید آمد و در گوش حاج قاسم، مطلبی گفت. حضرت آقا از حاجی پرسیدند: «داستان چیست؟» حاج قاسم جواب داد: می‌گویند که جواب خانواده دختر مثبت است و درخواست دارند اگر امکانش هست شما خطبه عقدشان را بخوانید.


تشریفات مجالس عقد

حضرت آقا قبول کردند. وقتی ایشان خطبه را قرائت کردند از دختر خانم پرسیدند: «آیا به بنده وکالت می‌دهید تا شما را به عقد آقای فلانی در بیاورم؟» دختر خانم در جواب گفت: «اگر قول می‌دهید در آخرت شفیعم باشید، بله به شما وکالت می‌دهم».

حضرت آقا گفتند: «چرا من باید شفیع شما باشم؟» بعد به حاج قاسم اشاره کردند و ادامه دادند: «مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خداوند از من بالاتر و بیش‌تر است. ایشان شهید زنده است و خودش شفیع شما می‌شود.»

*خاطره‌ای به نقل از محمد حسین نجات با تیتر « چرا من شفیع شوم؟» منتشر شده در کتاب «متولد مارس»

سلبريتي‌هايي كه در سال ۲۰۲۲ رخت عروسي به تن كردند

  

نی نی بان به نقل از ساعدنیوز: سال ۲۰۲۲ برای برخی از افراد مشهور و سلبریتی‌ها سالی توأم با جشن و شادی بود. سالی که با ازدواج آن‌ها به پایان رسید. در سال 2022 برخی از چهره های برجسته هنری در دنیا با همدیگر عروسی کردند.

بریتنی اسپیرز خواننده مشهور آمریکایی پس از حواشی بسیار، سرانجام در سال ۲۰۲۲ با سام اصغری، مدل و بدنساز ایرانی ازدواج کرد.

کریستن دانست و جسی پلمونز دو بازیگر فیلم فارگو، دومین ازدواج سال ۲۰۲۲ را پس از گذشت ۷ سال از شروع رابطه جشن گرفتند.


سومین ازدواج این سال مربوط به کورتنی کارداشیان خواهر بزرگتر کیم کارداشیان و تراویس بارکر موزیسین بود که سه بار در سه نقطه متفاوت در سال ۲۰۲۲ به جشن و پایکوبی پرداختند.


الکساندرا داداریو و اندرو فرم چهارمین جشن ازدواج سال را گرفتند. الکساندرا داداریو بازیگر سریال موفق The White Lotus در ژوئن با اندرو فرم تهیه کننده در نیواورلئان ازدواج کرد. این رابطه از سوی فرم با دعوت به شام داداریو در نیویورک آغاز شد و در ماه آگوست نامزدی خود را علنی کردند.


آخرین ازدواج جذاب سال به جنیفر لوپز و بن افلک خواننده و بازیگر سرشناس آمریکایی می رسد. زوجی که یک زندگی رویایی رو در سال ۲۰۰۲ به پایان رساندن اما پس از گذشت ۲۰ سال، باز هم به یکدیگر وصل شدند تا یک زندگی عاشقانه را در دهه ۵۰ عمر خود تجربه کنند.

اجاره باغ برای مهمانی

«عروسی لاکچری» به چاپ چهارم رسید

 عروسی لاکچری جدید‌ترین اثر محمد علی جعفری روایتی خواندنی از یک مراسم عروسی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر می‌شود.

خبرگزاری میزان – «عروسی لاکچری» جدید ترین اثر محمد علی جعفری است که همزمان با ایام سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر می شود.

این اثر مجموعه ۵ داستان کوتاه مذهبی متفاوت است که در آن نویسنده دست مخاطب را می گیرد برای رساندن به صندوقچه شاه عباس… او برای فرار از سوزن آجین، از وسط کوچه شش بادگیری، مخاطب را به یک عروسی لاکچری می‌رساند تا یک جشن تلخ را برایشان شیرین کند.

بیشتر بخوانید : باغ تالار با ظرفیت 200 نفر

برشی از کتاب: دیدم کلی لاو ترکانده‌اند. دو روز بود زیر چشمی می‌پاییدمش که ببینم چه شکلی الگوی گوشی‌اش را می‌کشد. از وقتی رابطه تلگرامی‌اش با طاهره شروع شد هم الگوی گوشی‌اش را عوض کرد، هم نمی‌گذاشت لحظه‌ای به آن دست بزنم. باورم نمی‌شد این احمد خجالتی بعد از جاری‌شدن صیغه محرمیت این‌قدر رو پیدا کند.

مامان که پرسید از کجا مطمئنی با طاهره چت می‌کند قاطع گفتم: «پسری که تا دیروز گوشی‌ش وسط هال ولو بود و می‌رفت توی اتاقش می‌خوابید؛ حالا چارچنگولی می‌ره توش، هر چی صداش می‌زنی نمی‌فهمه. لبخندهای هالیوودی وسط پیام‌بازی‌هاشو نمی‌بینی؟!»

صفحه قبل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 صفحه بعد